|
|
|
|
|
دو شنبه 15 تير 1394 ساعت 23:39 |
بازدید : 29562 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
وقتی خدا بهشت معطر درست کرد
از برگ گل برای تـو پیکر درست کرد
می شدکه مهربان وپرازعشق وبا وفا
اما تو را بـه شیوه ی دیگر درست کرد
یعنـــی برای عشوه ی خونریزت ای عزیز
ابرو نساخت ، تیغه ی خنجر درست کرد
او قصد خیر داشت که زیبایت آفرید
اما قشنگ بودن تو شر درست کرد
بالا بلند من تــو کجایــی و من کجا ؟
ما را مگر نه اینکه برابر درست کرد ؟
دانست که تا ابد به تو هرگز نمی رسم
روز ازل دو چشـــم مرا تــــر درست کرد
با چند استـخوان قفس سینه ی مرا
زندان بی دریچه و بی در درست کرد
تا خویش را همیشه بکوبد به سینه ام
قلب مـرا شبیـــه کبــــوتر درست کــرد
این شعر هم که مملو از اشک و آه شد
باید دوباره خــــط زد و از سر درست کرد
----------------------------------------------------
در آسمان اگرچه که سو سو نمی زند
چشمت ستاره است ، ببین ، مو نمی زند
اما ستاره قلب کسی را نبرده است
اما ستاره عطر به گیسو نمی زند
تو یک پری که عصر میان حیاطشان...
نه ، نه پری که دست به جارو نمی زند
حتی پری شبیه تو خوش خنده نیست ، نه
لبخند های ناز تو را او نمی زند
زیبا کسی که شکل تو باشد به موی خود
با قصد غیر قتل که شب بو نمی زند
پس هی نگو که جرات عشق مرا نداشت
آدم به مرده تهمت ترسو نمی زند
آن هم چه مرده ای ، که تنش تکه پاره است
این چشم زخمِ کیست که چاقو نمی زند ؟
با این همه دلم به جز آن روی ماهِ تو
این جا به هیچ روی دگر رو نمی زند
من بندگی عشق تو را می کنم هنوز
شیطان نگاه توست که زانو نمی زند
-------------------------------------------------
:: برچسبها:
شعر مهدی مردانی ,
اشعار مهدی مردانی ,
شعر ,
مهدی مردانی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|